دست پخت مادرانه !
تا خونه بابام بودیم همیشه فکر میکردم دست پخت مامانم خیلی بده و خاله های پولدارم دست پختشون عالیه.الان که رستوران داریم و گوشت بره مصرف میکنیم و برنج محلی و ... میفهمم که دست پختی رو دست مادرم نیست . بارها شده مشتری ها میپرسم این دیزی هاتون رو کی درست میکنه و واقعا بدون اغراق بهترین غذاهایی که من خوردم رو تو این رستوران داره مادرم درست میکنه .
وقتی میرفتم خونه خاله ام مثلا صبحونه بخوریم من یه ذره پنیر میکشیدم به کلی نون و خاله ام میگفت: مامانت اینطوری یادت داده ؟ من میگفتم نه بد مزه میشه... باورم این بود که بدمزه میشه.
مادر من هیج وقت نق نزد که ما فقیریم ، یعنی با هر چی بود شکم سه تا بچه رو سیر میکرد .
ما چیزی نداشتیم تو خونه که بخواد برامون درست کنه . مثلا کباب تابه رو با سویا درست میکرد ، نون سرخ میکرد تو روغن با سس گوجه میخوردیم و...
نکته اش اینه که هیج وقت نزاشت ما بفهمیم فقیر بودیم . از سوم دبستان من تا همین پارسال مستاجر بودیم و خودم هم هنوز مستاجرم . مادر من همه جوره با کم و زیاد زندگی ساخته با شوهری بیش از حد بد اخلاق ، بیکار ، رفیق باز و.... .
از این که من تو فقر بزرگ شدم و از 16 سالگی رو پای خودم بودم راضی ام ولی از بابام ناراضی ام که این همه سال هیچ تلاشی برای خانواده اش نکرد .
پ ن :
دست پخت مادراتون حرف نداره ، شاید چیزی توی خونه نیست که غذای خوشمزه ای درست کنه . هر چی گذاشتن جلوتون شکر خدا کنین ...
انشاءالله عاقبت بخیری پدرتون و سلامتی و عمر باعزت و برکت مادرتون...