معیار اعمال ما ، میزان ِ فهم ِماست
این قانونه زندگیمه :
اگه دین به من عرضه شده ، اگه من جز انسان های کیاس و زیرک هستم پس قطعا بعد ِ تولدم( مرگ) خدا منو با همون میزارن زیرکی و دینداری میسنجه و حساب و کتاب ِمنو میده دستم .
این فرق میکنه با یه نفر مثلا تو قطب شمال که از ضریب هوشیه پایینی هم برخورداره.
اگه من تو ایران متولد شدم ،شیعه به دنیا اومدم ، پدر من تو 9 سالگی پای سوختشو از حضرت عباس (ع) شفا میگیره و راه میره من مسولیتم سنگین تره ! من ندیده های دنیا رو دیدم ...
اگه قلب ِ من شفاعت رو پذیرفته و من در مورد تحقیق کردم و شرایطش رو میدونم پس من یه چیزی رو میدونم که خیلی ها نمیدونن.
اگه من میدونم وقتی گناه نمیکنم چه قدر زندگیم رو غلتکه و همه چی به موقع خودش خود به خود درست میشه پس من نمی تونم خرابکاری کنم و بگم خدایا نمیدونستم ببخشم ! قطعا فرصت توبه به کسی که آگاهانه گناه میکنه داده نمیشه .
کار بزرگترین عبادته ، بزرگترین عبادت باید بزرگترین نتایج رو هم داشته باشه از جمله سلامت روح و بی نیازی خانواده و دوستان از نیازهای مادی
و و قتی من کار رو بزرگترین عبادت بدونم صد در صد خیلی از سرگرمی های دنیایی حرام است و حرام یعنی مضر ... یعنی چیزی که باعث بشه شما به هدف اصلیت نرسی و کارهای بیهوده ای بکنی که حتی بعد از انجامش لذت و آرامش روحی هم نداشته باشی.
از این موردا زیاده ، متن طولانی بشه کسی نمیخوندش !
خلاصه دین به من عرضه شده و من با تحقیق پذیرفته ام که بنده ی خداوندم .
خداوندا پس از تولدم (مرگم)مرا با قوانینی دینی بسنج و نامه ی اعمالم را به دستانم بده .
پ ن :
به من بهترین برنامه ی سعادت دنیوی و اخروی عرضه شده پس باید بهترین باشم .
خوب بود ممنون.
اونی که تو قطب شمال هست البته شاید خیلی بیشتر از ماها دیده باشه. باهاش صحبت نکردیم.