من پدر ِخانواده !

خدواند متعال به تنهایی برای بنده اش کافیه .

من پدر ِخانواده !

خدواند متعال به تنهایی برای بنده اش کافیه .

من پدر ِخانواده !

از خداوند متعال چیزی طلبکار نیستم .
هر آنچه هست نشان از رحمت و لطف بی کرانش دارد .

*عکس تزئینی میباشد!

منوی بلاگ

۴۲ مطلب با موضوع «از هر دری سختی» ثبت شده است

تو این دنیا هیچ آخر خطی نداریم به جز نا امیدی !

هر شکستی رو تو این دنیا میشه جبران کرد جز نا امیدی از رحمت خداوند .

ممکنه تو یه شرایط ایده آل باشی ولی هجمه تبلیغات دشمنان و آدم های منفی باف کاری کنن که شما از همه چی نا امید باشی و ممکن هم هست تو یه شرایط بد باشی ولی اینقدر روحیه و امید به رحمت خداوند داشته باشی که حس خوبی بهت دست بده و همه چی رو تغییر بدی .

 

پ ن :

خداوندا

اکنون که 6 تار موی سفید را در صورتم دارم بیشتر حس میکنم که این دنیا صاحب دارد و صاحب آن هیچ وقت بنده هایش را رها نمیکنم.

 

۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۸ ، ۱۸:۰۶
علی علوی

تو وبلاگ یه بنده خدایی نوشته بود که بدترین نوع وبلاگ نویسی ، نوشتن روزمرگی هاست .در صورتی که نه !!! روزمرگی های بعضی ها ممکنه پر از درس زندگی و پر از تجربه های ناب باشه و قرار نیست همه پست های یک وبلاگ رو نوشته های ثقیل با مفاهیم سخت باشه.

 

طلا و مس رو دیدید ؟ یکی از بهترین فیلمای تاریخه . یه نکته جالب داره که اکثرا شاید بهش توجه نکنن .

روزی که استاد درس اخلاق بسیار مشهوری میاد حوزه برای تدریس اون طلبه ی جوون خوشحال بود که میخواد بره سر کلاس های این استاد بشینه ولی از همون روز مریضی خانومش شروع میشه . خلاصه در تمام روزهایی که همکلاسیهای ایشون سر کلاس تئوری درس بودن ایشون به صورت عملی به خانومش میرسید و سخت کار میکرد ... جلسه ی آخر وقتی اومد پشت در کلاس استاد داشت جمع بندی میکرد و نصایح آخر و از این حرفا ... تو همون حسی که همه دارند باز هم به تئوری های اخلاقی گوش میدن این طلبه ی زجر دیده همینطوری که دم در نشسته کفش های بقیه ی طلبه ها رو جفت میکنه و این یعنی ایشون درس اخلاق رو تو مدت مریضی خانومش به صورت عملی یاد گرفته و این سکانسیه که من هر بار ببینم بغضم میگیره  .

من 6-7 جلسه درس اخلاق آیت الله احدی رو رفتم و خیلی هم دوست داشتم و تاثیر مثبتی روم داشت ولی باید تئوری ها تو عمل پیاده بشن وگرنه بی فایدن .

محرم امسال خانم من دندون درد شدیدی گرفت ( معمولا خانم ها بعد از بارداری دندوناشون خراب میشه) . بچه ی بزرگم رو گذاشتیم خونه مادر خانمم و منم پسرم رو گرفتم تا خانمم بره برای عصب کشی.

من ردیف آخر صندلی های سالن نشسته بودم و پسرم هم تو بغلم خواب بود . یه پدر جوان و لاغر با دو دختر چادری که بزرگتره شاید 14 سالش بود. دیدم خانمش دستش رو لپش بود هی میرفت تو اتاق دکتر هی بر میگشت ، یا دستیاره میاومد میگفت شده 650 تومن میتونی تو دو قسط بدی ؟ خلاصه مشکل مالی داشتن و بحث داشتن که خانمش میگفت ولش کن اصلا درد ندارم .

خرج دندون خانم من یادم نیست بخدا فک کنم 450 شد .

کیف پولم رو در آوردم دیدم یه 300 تومنی نقد همرامه . نمی دونستم چطوری بدم به باباهه ...

اومد بره بیرون با تلفن صحبت کنه صداش کردم و پولو گذاشتم تو دستش . گفتم اگه با این مشکلت حل نمیشه من بقیشو برم کارت بکشم . یه لبخندی زد که آرزو کردم خدایا من زودتر پولدار شم اینقدر کمک کنم که حداقل تو شهرم کسی گرفتار نباشه . هر چی اصرار کرد شماره بهش بدم پولو برگردونه قبول نکردم و فقط گفتم آروم تا دخترات نفهمیدن برو دیگه . خلاصه تو دلم میگفتم قربون خدا برم ، قربون امام حسین (ع) برم ببینم این بابا با پیرن مشکی نشسته ، دندون زنش درد میکنه ... امید دختراش به باباشونه ، تو دلش مثلا بگه یا امام حسین (ع) آبرومو حفظ کن ... بیاد بره بیرون زنگ بزنه یکی رو بزنه شاید بهش پول بدن شاید ندن ... از اون ور خدا تو دل من بندازه که هر چی تو جیبته رو بده این بنده خدا .

دادمش و رفت پذیرش و خانمش رفت تو مطب ... .

 

امیدوارم شاگرد خوبی برای درس اخلاق های استاد احدی باشم .

۵ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۲۰:۳۳
علی علوی

مجرد بودم ، بی پول بودم ، مشکلات زندگی خانوادگی رو داشتیم و هر مشکل دیگه ای که بوده هیچ وقت امید به زندگیم رو از دست ندادم ولی وقتی به دنیایی فکر میکنم که آخرش ظهور امام مهدی (عج ) نیست ، لشکر نا امیدی به فرماندهیه ی سرلشکر تاریکی شیطان بهم حمله میکنه ولی باز همین کلمه ی "انتظار " به تنهایی شکستشون میده . 

زیاد حرف نزنم ...

ما به امید دیدن گل روی حضرت قائم (عج) زنده ایم .

دنیا واقعا واقعا واقعا بیشتر از همیشه داره تو باتلاق فساد فرو میره

 

پ ن :

آقا شما بیا کاری میکنیم کارستون .

 

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۸ ، ۱۲:۰۱
علی علوی

از ذهنم میگذشت که من باید قبل از اینکه بمیرم مثلا دو تا خونه برای بچه هام بزارم یا پول زیادی بزارم و برم و از این فکرا ولی معمولا من وقتی روی یه موضوع تمرکز و میکنم و تفکر میکنم به نتایج خوب و آرامش بخشی میرسم .

در ادامه افکارم به اونجایی رسیدم که من و همسرم هر دو از خانواده های متوسط به پایین جامعه هستیم و هیچ کمک مالی هم نشدیم حتی در دوران مجردی در حد خورد و خوراک ولی الان 5-6 ساله ازدواج کردیم خدا رو شکر رهن خونه و ماشین و کسب و کار و ... هر چی داریم از خودمون داریم و از همه مهم تر خوشبختیم .

و مورد های زیادی که پدر های خانواده با کوهی از اموال از دنیا رفتن ...

اولیش شوهر عمه ام که باغشو تا مرد فروختن 1 میلیارد و هر سه پسرش 2تا خونه دارن و سانتافه و ... خلاصه وضع مالی عالی . تا مرد برادرا از هم شکایت کردن و هنوز دادگاه دارن . داستان درازه منظورم اینه با پول زیادی مرد ولی همه بچه هاش نکبت زندگیشون رو گرفته .

یا شوهر عمه اون یکیم هنوز زنده هم هست خبرش ! ببخشید اسمش عبدالصمده ولی از بس طمع کاره بهش میگن عبدالطمع ... عروس بزرگش سر ارث و میراث زنده زنده یه دعوایی باهاشون راه انداخت .

آقا میلیاردره یه پسرشو 18 سالگی فرستاد اتریش بدبختش کرد دوتاشون رو هم تو ایران با پارتی گذاشته کار دولتی هیچ کدوم خدا رو هم قبول ندارن اینقدر کثیفن و مادی . اینم پول زیادی گذاشته و برای هر دو بچه اش خونه هم خریده ولی زندگی های نکککککککککبتی دارن .

و و و و و ...

دوتاشون حلال و حرومشون قاطی بود و پیشبینی همچین زندگی ازشون میرفت ولی اصلا الان بحثم این دوتا خانواده نیست .

میگم سرپرست بچه های ما خدا هست، ما موظفیم ادب و آداب زندگی بهشون یاد بدیم و مایحتاج زندگیشون رو تامین کنیم ولی ممکنه سرمایه هایی که سهم انسان های مستضعف بوده و ما به زور جمع کردیم که بچه هامون تو رفاه باشن باعث بدبختیشون بشه .

فکر میکنیم که فقط مال حرام آدم ها رو بدبخت میکنه... در صورتی که مال حلال هم کلی شرایط داره و با ثروت اندوزی سرنوشت بسیار بدی در انتظار آدم است . کسب حلال عالیه ولی نباید گرفتار طمع و حرص و مال اندوزی بشوم.

پ ن :

 

نیت ندارم بچه های نازپرورده و پرتوقعی تحویل جامعه بدهم . اگر پولدار هم بشم باید بچه های از نوجوانی با عشق و علاقه کار کنند و کارآفرین باشند . انشالله.

پول مفت رو به هر کی بدی بدبختش میکنی ...

 

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۸ ، ۱۲:۳۹
علی علوی

درسته وقت نمیکنم بیام و چیزی بنویسم ولی مگه میشه پیاده روی اربعین رو دید و چیزی ننوشت ؟ 

امسال به خودم گفتم جای کیا تو پیاده روی اربعین خالیه ؟؟؟

خب تاج سرم حضرت ولی عصر (عج) که قطعا بین جمعیته ، ایشون جاشون خالی نیست ! اتفاقا تو این جمعیت که قدم میزنه کلی کیف میکنه و دلش قرص میشه که خون پدرش حسین ( ع) پایمال نشده و هزاران سال هم که بگذرد بلاخره از همان خون لاله هایی رشد میکنن و دنیا را به صاحب اصلی اش تقدیم میکنند . 

بعدش جای شهدا خالیه ... از حمزه ی سید الشهدا (ع) بگیر تا رئیس علی دلواری و شهدای دفاع مقدس و مدافعان مظلوم حرم . ولی دیدم نه خداوند میفرمایند اینا زنده اند پیش من روزی میخورند خب پس جای شهدا هم خالی نیست . شهدا قطعا از عرش زمین را میبینند و کلی کیف میکنند که خونشون هدر نرفته و مسیر انسانیت داره به درستی پیش میره . 

پس جای کی خالیه تو این جمعیت ... 

شاید جای کسایی که این روزا به آفتاب ِ محبت ِ حسین(ع) پشت کرده اند خالی باشد . 

تا همین چندین سال پیش زیارت حسین (ع) آرزوی شیعیان بود ولی امروز ... وای خدا زبون از توصیف این حرکت عظیم قاصره.

این حرکت رو دنیا میبینه و قلب های سالم و تمیز رو جذب میکنه . 

قلوب زیادی در اطرافیانم سیاه تر از سیاه شده ولی ملالی نیست این حسین (ع) کسانی را جذب میکند که خودشان هم فکرش را نمیکردند . 

کسانی که نیکی کرده اند و در دجله انداخته اند و سرانجام روزی در تور محبت حسین (ع) گرفتار میشوند و شیعه زادگانی که اکنون با پارتی سر سفره ی بیت المال نشسته اند حروم میخورند محبتی یزیدی در قلب کثیفشون پرورش میدن ...

پ ن : 

بهتره به لجن پراکنی حرام خواران اطرافم توجه نکنم ... این حرکت عظیم ، این سیل جمعیت عشاق چهره ی دنیا را عوض میکنند . 

تورکیه ی عثمانی دست به نسل کشی زده و اینم از مقاله هایی که از سالهای قبل خونده بودم از نشانه های ظهوره .

 باتلاق سوریه ، تورکیه ی نژاد پرست را میبلعد ... 

یا صاحب الزمان (عج) ، سالهای زیادیه که آرزویی جز دیدن روی ماه شما را ندارم، انشالله با آمدن شما ما سربازان رو سیاه پیک محبت شما میشویم . 

به آبروی نداشته ام ، ما نسلی هستیم آمدن حضرت ولی عصر (عج) را میبینیم . دعای عهد فراموش نشود ... 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۸ ، ۰۲:۳۵
علی علوی