من پدر ِخانواده !

خدواند متعال به تنهایی برای بنده اش کافیه .

من پدر ِخانواده !

خدواند متعال به تنهایی برای بنده اش کافیه .

من پدر ِخانواده !

از خداوند متعال چیزی طلبکار نیستم .
هر آنچه هست نشان از رحمت و لطف بی کرانش دارد .

*عکس تزئینی میباشد!

منوی بلاگ

دیشب دخترم و همسرم خواب بودن و من هی حس میکردم که بدون دخترم نمیتونم زندگی کنم . بعد رفتم تو فکر مردن و اون دنیا و ابدیت و ...  . گوشی رو برداشتم و سرچ کردم که :

آیا در آخرت دخترم را پیدا میکنم ؟

همینجوری یک ساعتی عبارات مختلف رو سرچ کردم و خوندم . اولین نکته این بود که خوندن آیات و روایات در مورد دوزخ ، آخرت و روز حساب و قیامت خودش قلب رو متحول میکنه و اشک ِ آدم رو در میآره .

دومین نکته این بود که بله ، من اگه خوب زندگی کنم اون دنیا دخترم رو میبینم و باهاش زندگی میکنم

خیلی خوشحال شدم ولی بازم غم و غصه اومدم سراغم ، حس یه مسافری رو داشتم که پای پیاده میخواد بره دور دنیا رو بزنه، کلی وقت تو راهه . ولی بازم به روایاتی رسیدم که زمان انتظار حساب رسی برزخ برای کسایی که عین آدم زندگی کردم بسیار کوتاهه زودگذره .

کلا مفهوم ِ زمان متفاوته در این دنیا و اون دنیا ...


البته به اینکه بدون همسرم نمی تونم زندگی کنم که 5 ساله فکر میکنم ! نگین این چه آدمیه به فکر همسرش نیست .


پ ن :

شاید شما از گرسنگی یا در جنگ یک بار بمیرید .

ولی فکر کردن به گرانی و قحطی ، فکر کردن به اینکه واییی دوباره دلار گرون شد هر روز شما را میکشد !


۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۰:۳۹
علی علوی
انگاری روحتو زدی تو شارژر ! عالیه


تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود ، از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید ، شب هجران تو یا نه
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۲:۰۷
علی علوی

دیشب بعد کلی وقت رفتیم پارک و تو چمن ها نشستیم .

از لحظه ای که نشستیم یه پسر حدودا 2 و نیم ساله از خانواده کناری هی میاومد دخترک یک و نیم ساله ی مارو مثلا ناز میکرد ! یه جوری نازش میکرد که هی نزدیک بود بیفته و از اون طرف هم هی دایی اون پسر داد میزد برو برو نازش کن !! چند بار من چیزی نگفتم یه بارش نزدیک خودم بود جوری سر دخترم رو فشار داد که من اون حالت بده شدم ! دستشو گرفتم کشیدم بچه افتاد . یک صدم ثانیه مونده بود که بلند شم حرکت کنم برای نابوددد کردن داییه پسره ...

تقریبا دور و بری های من میدونن که من عصبانیت بدی دارم و حتی اینو میگم که من توی درگیری ها بیشتر از خودم میترسم تا از طرف مقابل . یعنی بیشتر میترسم که کاری دست ِ طرف بدم . برای همینه بیشتر از درگیری دوری میکنم تا جایی که بشه .

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۳۱ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۲۵
علی علوی


داستان آدمهایی که هر روز دور و برم هستند به هم شبیه است !

کسانی که وقتی به چشمانشان نگاه میکنم گویی به اجاقی خاموش که پیرزن ِ تنهای ِ شوهر مرده ای ماه ها قبل در آن نان پخته است می نگرم . شوق زندگی در آنها مرده است و مانند تکه هیزمی نیم سوز فقط دود میکنند ! نه گرمایی ، نه نوری ، نه خاصیتی ! بی خاصیت ها

در نظر من این مدل افراد لایق دلسوزی هستند ! بی خاصیت های غر غرو ، نا امید های ِ بدرد نخور ، مفت خور های ِ زبان دراز و … !

برای شناسایی این افراد کافیه در مورد هر ایده ای حرف بزنید و قطعا شما جز نا امیدی چیزی نمیشنوید . کسانی که مقصر بدبختی تمامی ادوار بشریت را حکومت میدانند و همه را دزد میخوانند به جز خودشان . اینگونه افراد غالبا تمامی اطرافیانشان از زالو های بیت المال خور هستند ولی طبق همان روال قدیمی برای گمراهی جمع همه را دزد و غارتگر میخوانند و تهمت های ناروا میزنند تا خودی ها را مبرا سازند !

با این طفلکی ها کاری نداشته باشید ، دل بسوزانید که هم این دنیا را با حسادت ها و تهمت ها و کینه هایی که در قلب سیاهشان دارند خراب کرده اند و هم آن دنیا را از دست میدهند !

نسل بشر بدون امید مرده است ! از نا امیدی فرار کنین ، از آدم نا امید فرار کنین که نا امیدی یک مریضی مسری است . آدم هایی که همش دارن غر میزنن و همه چیز رو تقصیر بقیه میندازن ، اینا بخدا خودشون دلیل اصلی بدبختی نسل ِ بشرن …


پ ن :

نداره!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۸ ، ۱۲:۱۳
علی علوی

اپلیکیشن کارخونه قصه ها رو مدتی قبل تو کانال مصاف رائفی پور دیده بودم . یه چیز فوق العادست ، لالایی های مهدوی و زیبا . داستان هایی که کاملا حرفه ای ضبط شده اند و پایان بندی های اخلاقی و مذهبی دارند . پیشنهاد می کنم اگه بچه کوچیک تو خونه دارید دانلودش کنین . 

عصر جدید دیشب مورخ 13 فروردین 98 ! نمایشی از کودکان استثنایی ، ماهی هایی که شکل همدیگه بودند و سرگرم روزمرگی هاشون . یه ماهی با رنگی متفاوت اومد بینشون و چون شکل اونا نبود گوشه گیر شده بود و باقی داستان ! جایی که ماهی آبی رنگ پرید رفت تو ماه آدم بغضش میگرفت.

چطور پدر و مادر هایی هستند که به راحتی فرزندشان را سقط میکنند؟؟؟ و چه دکترهایی که مجوز قتل این طفل معصوم ها را میدهند . نقص های جسمانی مثل حتی نداشتن یک دست دلیلی بر کشتن یک انسان نیست . چند سوال ، لطفا کسایی که قصد سقط ( قتل) فرزندشان را دارند جواب بدهند .

1: از کجا معلوم فرزند شما پس از تولد یک بیماری ناشناخته نگیره؟

2:از کجا معلوم فرزند سالم شما صالح باشد !!! یک دزد ، روانی ، قاتل ، جانی و... نشود ؟

3: از کجا معلوم فرزند سالم شما از دو دست سالمش بهره ی خوبی میبرد؟

4: از کجا معلوم فرزند سالم و شیرین شما به بیماری اوتیسم دچار نشود؟

و...و...و...

شما ندیدید بچه های سندروم داون( منگل) چه قدر بی آزارن ؟ فقط شبیه به بقیه نیستن .

طی تحقیقاتی که من کردم مراجع با کلیت سقط جنین به خصوص بعد از 3 ماه مخالفن و دقیقا عین قتله .شما هم تحقیق کنین ...

بُعد عاطفیه فرزند خیلی قویه ، اصلا نمیتونم بهش فکر کنم که فرزند من به دلیل هر نقصی به دست من کشته بشه .

بازم میگم اصلا معلوم نیست فرزند رشید و سالم ِ شما برای جامعه و خودش و خانواده اش بهتر از یک فرزند معلول یا عقب مانده عمل کند  .

پ ن :

قبل از اینکه پدر بشم ، سالها پیش شغلم نقاشی ساختمون بود. رنگ فروشی که ازش خرید میکردم یک پسر 25 ساله داشت که هم نابینا بود هم عقب مانده ی ذهنی .از نظر من خیلی خیلی وحشتناک بود همچین پسری رو بخوای بزرگ کنی .یه بار خود ِ اون آقا سر صحبت رو باز کرد و گفت : من عشقم همین پسرمه .هیچ چیز برای من تو دنیا از اون عزیز تر نیست .

ناتوانی ، بی آزاری و مهری که خدا تو دل پدر و مادر قرار میده این بچه ها رو عزیزتر میکنه .

در ضمن این دنیا که خوابی بیش نیست ، تحمل کنین همین فرزند شما در جهانی دیگر با زبانی فصیح ، قدی رشید ، دستانی قوی و چشمانی پرنور با کارنامه ای سفید منتظر قدر دانی از شماست .

بی دلیل هدیه های خداوند را به قتل نرسانیم.

خیلی از افراد موفق دنیا معلولیت هایی هم داشته اند ...

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۸ ، ۰۰:۲۷
علی علوی