من پدر ِخانواده !

خدواند متعال به تنهایی برای بنده اش کافیه .

من پدر ِخانواده !

خدواند متعال به تنهایی برای بنده اش کافیه .

من پدر ِخانواده !

از خداوند متعال چیزی طلبکار نیستم .
هر آنچه هست نشان از رحمت و لطف بی کرانش دارد .

*عکس تزئینی میباشد!

منوی بلاگ

صدای اذان ضربان قلبم رو تنظیم میکنه مخصوصا اذان انتظار روح الله کاظم زاده .

رستوران ما تقریبا یه جای لوکس ولی خودمونیه ! ظهر یا غروب هر کدوم اگه یادم نره و پای رایانه باشم حتما اذون رو میزارم داخل سالن پخش شه حالا هر تیپ مشتری میخواد داخل مغازه باشه .

بعضی وقتا شیطون میاد تو جلدم که حالا اینا با این قیافه هاشون اذون میزاری بدشون میاد ، یا مثلا اینا قیافه هاشون به مذهبی ها میخوره اذون بزار خوششون بیاد ! ولی مگه آدم باید کاراشون برای اینکه کسی خوشش بیاد یا بدش بیاد انجام بده ؟ خیلی وقته تمرین میکنم که وقتی کاری درسته به این فکر نکنم که کی بدش میاد ( ممکنه توهین بشنوم ) یا کی خوشش میاد ( ممکنه تعریف کنن و مغرور شم و ریا قاطی کار بشه ) .

پ ن :

میگن بازار خرابه ، ما فقط با صداقت و جنس مرغوب و قیمت مناسب تو همین بازار هم فروش خوبی داریم هم مشهور شدیم . تو همین ماه آینده فاز جدیدی رو کلید میزنم و یه فلافلی سلف سرویس تو مغازه کناریه رستوران راه اندازی میکنم .

از این مدل مشتری ها زیاد داریم ، دیروز یه خونواده تهرانی اینجا بودم دیزی و چلو کباب خوردن . وقتی اومد حساب کنه گفت یزد ، کاشان ، سه روز قشم و... هر جا هر چی خوردیم آشغال بود اینجا عجیب خوشمزه بود . گفتم والله اینجا رستوران نیست ، شما مهمان خونه ی ما هستید با مرغوبترین گوشت و برنج و ... دست پخت خانگی

به زودی یه پست میزنم با این عنوان : چطور کاسبی کنیم یا چطور پولدار شدم !

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۸ ، ۱۳:۱۴
علی علوی
وقتی در حیاط رو باز میکنم که برم خونه دخترم از داخل خونه هی میگه : باباتتتت ، باباتتتت
منم از تو حیاط هی میگم: جووووونم ، عششققم ، عمرممم ...
وقتی در حال رو باز میکنم دستاش رو باز میکنه میاد بغلم منم نازش میکنم ، بوسش میکنم و احتمالا تا کلی وقت از بغلم پایین نیاد و بعدش هم بازی میکنیم با هم . 
شهدای ِ مدافع حرم ، شهدای ِ مظلوم امنیت نوع ِ بشرند  نه تنها ایران .
فرزندان و همسران آنها به اندازه ی کافی دلتنگی دارند ، بی پدری دارند ما دیگر با بحث های سخیف مادی نمک به زخمشان نپاشیم .
روز مرد رو به همه مردایی که مظلومانه و در خاک ِ غریب به شهادت رسیدند تبریک میگم .
زنده شمایید ، مرگ منو برده

پدرم رفت پی عطر حرم

پدرم رفت پی نور خدا

پدرم رفت پی عشق و جنون

پدرم رفت پی هستی و آزادی ما

پدرم رفت ولی عطر خوشش هست هنوز

پدرم رفت، ولی سایه او هست هنوز...

سیدرضا سیددانش

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۰۲
علی علوی

عصر زودتر اومدم بیرون ؛ رفتم ظروف یک بار مصرف و دستمال برای مغازه خریدم . از مغازه ی لوازم یکبار مصرف بیرون اومدم یک صدای اذون ِ خیلی قشنگ میاومد شبیه به صدای اذان انتظار ِ روح الله کاظم زاده .

گفتم حالا که وضو دارم و نزدیک به دو ساله مسجد نرفتم برم ببینم این اذون رو کی میگه یه نمازی هم بخونم . وقتی رفتم دیدم اتفاقا یه پسر جوانه که مشتری رستوران خودمون هم هست . بهش گفتم به خاطر صدای اذون تو اومدم . نماز رو خوندیم و اومدیم بیرون.

سر چاراره دیدم یه دختری رو زمین گریه میکنه و شلوغ هم هست . گفتن یه موتور دو ترکه مست از عمد زده بهشون میخواسته فرار کنه گرفتنش وقتی من رسیدم یه آدم واقعا دوبرابر من داشت دوتاشون رو میزد و بقیه هم چی بهشون میگفتن . ببینید یه نفر چیکار میکنه ! این بار چندمه تو زندگیم همچین اتفاقایی برام میفته  . یه چند دقیقه گذشت یه آدم آشغال میگفت » حالا عرق خوردن که خوردن . فلان و چنان ...



۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۱۵
علی علوی

جمعه های انتظار !

شاید جمعه فقط یک نشانه باشد از نبودت !

شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ، پنج شنبه ، نیست!

شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ، پنج شنبه ، نیامد!

شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ، پنج شنبه ، کجاست؟!

شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ، پنج شنبه ، الهی عظم البلا ...

شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ، پنج شنبه ، آقا بچه های یمنی ...

شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ، پنج شنبه ، آقا صدای مادران سوری...

شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ، پنج شنبه ،آقا جان بر لبم آمد...

شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ، پنج شنبه ، آقا به خاطر مادران رزمنده های مفقودالاثر...

انتظاری در این دنیا به اندازه ی انتظار مادران رزمنده های مفقودالاثر سخت نیست! 

به جایی میرسی که میگی کاش بچه ی من زیر گل بود حداقل خیالم راحت بود مرده ... 

پ ن :

 کاری به جز دعای عهد ، دعای سلامتی شما ، تلاش در اصلاح امور کمک به همنوعان ، انجام واجبات دینی از دستم بر نمیاد .

انشالله  قطعا فرج امام زمان (عج)نزدیک است ...



۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۲۶
علی علوی

 دختر یک سال و چهار ماهه ی من هنوز دعوا ندیده است ! یعنی اگه من و مامانش حتی سر مسائل کاری هم که عادی با هم حرف میزنیم با صداهای نامفهموم و خنده و اداهای عجیب میاد وسطمون ! یعنی فک میکنه داریم بحث میکنیم و میخواد جلوی بحث رو بگیره . اصلا کلا ما تا این سالهایی که زندگی میکنیم با هم دعوایی نداشتیم فقط شاید چندبار بحث های ساده.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۲۶
علی علوی