من مستاجرم .
خونه ی اولی که بودیم یه روز داماد صاحب خونه زنگ زد که که میخواد مشتری بیاد خونه رو ببینه !!! گفتم تا من تو خونه هستم و قرارداد دارم هیچکس حق نداره بیاد . اصلا چه معنی داره هی یه غریبه رو راه بدی تو خونه ات ؟؟؟ اون خونه بعد سه سال بلند شدیم و این خونه که هستیم روزی که اومدیم خونه رو ببینیم خانوم صاب خونه گفت من تا دو سال نمیخوام و توی بنگاه هم میخواست قرارداد دو ساله ببنده .
الان 10 ماهه نشستیم که زنگ زده میخوام کارشناس بیارم برای قیمت گذاری روی خونه . استثنائن اینو اجازه دادم چون میخواستم ببینم شاید خودم بتونم بخرم . آقا تشریف آوردم خونه ای که 140 میلیون قیمت میخورده رو 250 میلیون قیمت زدن منم که تمام داراییم دفترچه قسطامه :) .
الان با یه بچه کوچیک و خانمم هم که بارداره دنبال ِ خونه ایم ، خدا از سر صاحب خونه ی ما هم بگذره بیشرف ! قیمت رهن و اجاره خونه هم الی ماشالله ... خیلی گرون شده . سخن کوتاه کنم !
صاحب خانه یعتی کسی که یک خانه حداقل اضافی داره ، یعنی وضع مالیش بد نیست ولی خیلی به مستاجرا ظلم میکنن .
اگه من صاحب خاته بشم :
1: نمیگم خونه به زوج های بدون فرزند اجاره داده میشه ، به ازای هر فرزند یه تخفیفی بهشون میدم .
2:اگه یهو قیمت های همه چی گرون شد من اجاره رو بالا نمیبرم ، چون مستاجر بدبخت با گرونی ها به اندازه کافی تو فشاره
3: وقتی خونه رو اجاره دادم یعنی انگار موقتا فروختم بهشون و اصلا به خودم اجازه نمیدم به بهانه های الکی وارد خونشون بشم .
پ ن :
از روزی که رستوران رو راه انداختیم من به عنوان پسر بزرگ خونه حساب کتابا و کارا دستمه وضع مالیم بد نیست ولی سال اول یه آپارتمان برای پدر و مادرم خریدیم بعد 15 سال مستاجری خونه دار شدن و بعدش هم یه اپارتمان برای برادر کوچیکم که چند ماه دیگه عروسیشه و فعلا تا خرخره زیر بدهی هستم . من دوران دانشجویی آشپزی میکردم و وقتی قابلمه رو میآوردم سر سفره دونه دونه بشقابا رو میگرفتم و براشون غذا رو می کشیدم و هر چی ته قابلمه میموند رو خودم میخوردم که البته هم ته دیگ داشت هم زیاد بود !
اینجا هم همینطوریه ، فعلا نوبت بقیه است من ته دیگش رو میخورم .