من پدر ِخانواده !

خدواند متعال به تنهایی برای بنده اش کافیه .

من پدر ِخانواده !

خدواند متعال به تنهایی برای بنده اش کافیه .

من پدر ِخانواده !

از خداوند متعال چیزی طلبکار نیستم .
هر آنچه هست نشان از رحمت و لطف بی کرانش دارد .

*عکس تزئینی میباشد!

منوی بلاگ

۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

پسرم 8 ماهشه و ماه ِ دیگه به دنیای ِ ما میاد  . خیلی ورج و وورجه میکنه و ضربه های عجیب میزنه.
همسرم گفت : جاش تنگه بچه ام ...  . گفتم جای ِ ما هم تنگه تو این دنیا . اگه به تعبیر قرآن کل این دنیا لهو و لعب باشه !
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‌دانستند!عنکبوت 64

واقعا هیچ علاقه ای ندارم بمیرم ، حتی علاقه ای ندارم شهید بشم . دوست دارم تا نفس میکشم مفید باشم یا به عبارتی تا مفید هستم نفس بکشم ولی شاه بیت زندگی من که وقتی از ذهنم میگذره بدنم یه هورمون جدید منتشر میکنه و باعث میشه سلولهام بندری برقصن اینه :
خرم آن روز کز این منزل ویران بروم ، راحت جان طلبم وز پی جانان بروم ...

اصلا بیاین اسمش رو عوض کنیم ، اسمش مرگه ولی در اصل تولده .

پ ن :
واقعا باید اون دنیا دیدنی باشه ! پیشنهاد میکنم اینجا رو ببینید .


ترجیح میدهم طوری زندگی کنم که
گویی خدا هست و وقتی مُردم بفهمم نیست،
تا اینکه طوری زندگی کنم که انگار خدا نیست
و وقتی مُردم بفهمم که هست!

" عیش / آلبر کامو "

۱۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۳۵
علی علوی

با خانومم و دختر 19 ماه ام رفتیم کلینیک که جواب سونوگرافی ماه 8 رو به دکتر زنان نشون بده . من و دخترم ضحا روی صندلی های انتظار نشستیم که مامانش رو میبینه از پشت شیشه ها . چند بار پشت سر هم میگه: مامان ، مامان ، مامان بعدش که مامانش نگاش میکنه و میخنده با صدای بلند و رسا میگه : دووووووست دارم . دخترم یک سال و نیمه ی من خیلی خوش اخلاق و مهربونه .

خانم هایی که اطراف خانمم بودن بهش گفته بودن : داره میگه دوست دارم؟؟؟ بچه اینقدری؟  همینه دلت خواسته بازم بچه دار شی .

یا یک شب بی دلیل شروع به گریه کرد ، اینقدر بلند بلند گریه کرد که نفس درست بالا نمی اومد . فکر کنم خواب بد دیده بود . دیدم مامانش هم گریه اش گرفته بهش گفتم : ضحا ببین مامانت رو ناراحت کردی داره گریه میکنه.

وسط اون گریه ی بلند که 10 دقیقه بود اصلا آروم نمیشد یهو برگشت طرف مامانش دست کشید رو صورتش اشکش رو پاک کرد و به سختی گریه ی خودش رو کنترل کرد و هی دست میزد میگفت: دست ، دست ... بعدش میگفت : خوشحال شدی؟ ؟ ؟ تا کلی وقت هم به زور نشونده بودش روی زمین و بالاش بازی میکرد که مامانش رو خوشحال کنه .

چی بگم دلتون نخواد آخه ... تا میام خونه چشمامو میبندم که بخوابم خودش رو میندازه روم میگه : بیدار شو  . امروز دیگه میگفت : بووووس.  یعنی بیا بوسم کن .

اینایی که میگم شاید برای یه بچه 3 ساله عادی باشه ولی این خیلی کوچیکه ولی احساساتش کامله و به سختی جمله ها رو میگه .

تو این مدت که خدا به ما دادتش هنوز بد اخلاقیش رو ندیدیم . یعنی همیشه خنده رو و خوش اخلاق و شب ها هم اذیت نمیکنه و راحت میخوابه .


پ ن :

خدایا شکرت بابت این همسر فداکار و این بچه های بی دردسر و مهربون .

۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۵۶
علی علوی
تو شرایط مالی بدی قرار گرفتم و پیشنهاد میکنم این پست رو بخونید بدردتون میخوره .
من توی رستوران کار میکنم دو ماه پیش تصمیم گرفتم که مغازه کناری رو بکنم فست فود و از اونجایی که من یک ریال هم پس انداز یا طلا ندارم با یکی از دوستان دوران خدمت شریک شدیم . اونم بازاریه و موبایل فروشیه مشهوری داره .
قرار شد مغازه رو من آماده کنم وسایل رو اون بخره کرایه هم نده ، نصف نصف. مغازه ای که فکرش رو هم نمیکردم 40 میلیون خرج ِ سرامیک و چاه و اسپیلت و... شد . که مجبور شدم 16 میلیون قرض از همسایه مغازه بگیرم و بقیه اش رو هم به سختی بعضی هاشو دادم و بعضی ها رو ندادم . از اون طرف هم رضا شریکم نزدیک 130 میلیون وسایل خریده ... قرار بود همین چند روز افتتاح کنیم و پول مردم رو کم کم پس بدیم که ! ! ! ! ... !!!!
که چند تا اتفاق افتاد ...
۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۰۸
علی علوی
شاگردی داریم دیپلم ردیه ، دلم میخواد یه مستند بسازم از ضرب المثل گفتن و شعر خوندنش .
الان میگه : آب در کوزه و تشنه لبان دنبال آب میگردیم .
همین ممد آقو اون روز میگه تو فانتزی هم داری؟ میگم فانتزی منظورت چیه ؟
میگه مثل همینا که میگن یکی از فانتزی هام اینه که ...
میگم : نه !! ولی چند ثانیه فکر میکنم میبینم منم فانتزی های خودمو دارم مثلا :
وضعم خوب باشه 50 تا خونه بخرم یا بسازم یا اجاره کنم بدم زوج هایی که تازه زندگیشون رو شروع کردن تا دو سال رایگان بشینن . البته شرط داره ها ، باید ازدواجشون ساده باشه ، مهریه کم باشه .
یا اینکه روزی که بن جلاد سعودی رو گردن میزنن زنده باشم
روزی که عربستان سعودی به دست مجاهدان شیعه شخم زده میشه رو ببینم .
روزی که نظام سرمایه داری عنریکا سقوط کنه و خود مردم عنریکا کاخ سفید رو بکنن توالت عمومی .
...
و البته مهمترینش ...
روزی که بر کعبه تکیه میدهی و میگویی :
ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم .

انشالله بسیار نزدیک است .

مردمانی در سالیان دور ، سالها با نشانه هایی که از پیامبران قبلی شنیده بودند منتظر آخرین پیامبر بودند تا اینکه حضرت محمد (ص) آمد و انتظار پایان یافت .
مردمانی هستیم که سالها منتظر آخرین امام و منجی بشریت هستیم ، این انتظار هم پایان خواهد یافت و روسیاهی آن به زغال میماند .

پ ن :
دلم فقط یک فنجان ظهور داغ میخواهد و بس ..
۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۱۰
علی علوی

میخوام یه حال خوب رو با شما به اشتراک بزارم ! 

ولی اول باید از خودم بپرسم که آیا میشه این حال خوب رو به اشتراک گذاشت ؟

شما رو دعوت میکنم که این مداحی رو با توجه به ریتم و متن بارها با صدای بلند گوش کنید . 

ترجیحا یا توی ماشین یا با هدفون ! 


دانلود مداحی از اینجا 


پ ن :

حتی اگه اهل مداحی نیستید هم این حال خوب رو از دست ندید 

روی فلش ماشین من فقط مداحی و مولودیه ، هر بار به مداحی شماره 195 میرسم باید بلند بلند باهاش بخونم  و وقتی میگه : رحمت به این روضه های شهید پرورت ....  اشکم در بیاد . 


۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۰۳:۲۵
علی علوی