طاعون ِ مجازی
ما دهه شصتی ها تاریخچه ی اینترنتیم !
اولین نسلی که وقتی نوجون بود اینترنت اومد ، صدای مودم های دیال آپ !
یاهو مسنجر ، چت های بی مورد ! هزینه های گزافی که برای چت کردن باید میپرداختیم .
و چند سایت محدود ِ تفریحی مثل بدهی دات کام ، روزی دات کام ...
موتور جست و جو هم که اون موقع یاهو بود و ام اس ان و آلتاویستا
بعدا گوگل اومد و امپراتوری گوگل دنیا رو گرفت .
القصه ...
تا قبل نت اعتیاد تریاک بود بعد از نت اعتیاد به اینترنت به خطرناکترین شکلش وارد زندگی ها شد .
بدون درد ، بدون بود !
الان بعد از گذشت تقریبی دو دهه با مردمی مواجهم که انگار هیپنوتیزم شدن !
هر چرتی رو باور میکنن و فوروارد میکنن و لایک میکنن !
با هیچ سس و چاشنی نمیتونم هضمش کنم ! چرا مردم از همه زندگیشون عکس میزارن و له له میزنن برای لایک های غریبه هایی که هیچ سودی براشون نداره .
من متاسفم که در عصر طاعون ِ مجازی زندگی میکنم
امروزه زن و شوهر کنار هم نشستن ولی شوهره داره عکس نیمه برهنه ی زنهای غریبه رو لایک میکنه و زنه هم داره برای یه مرد غریبه درد و دل میکنه.
خب عزیزان من راه حلالش کنارتونه چرا حروم ؟
شما گوشی رو بزار کنار و به همسرت که لباس های زیبایی پوشیده نگاه کن و شما خانوم محترم به جای یک مرد غریبه برای شوهرت حرف بزن .میتونه همراه با نوازش های همسرتون باشه و میتونه اصلا همراه با قربون صدقه های واقعی باشه نه اراجیف بر مبنای شهوت ِ حرام ِ مجازی.
عشق در زندگی های مشترک هست ، فقط باید پیداش کنین .
مثلا ممکنه عشق امروز در یک فنجان چای گرم در کنار همسر شما باشد و فردا در یک دور دور ِ دو نفره و پس فردا در یه دعوای کوچولو و آشتیه بعدش .
شما بگرد عشق رو تو زندگیه خودت پیدا کن ، قطعا از اینستاگرام بی نیاز میشی .
پ ن :
اینستا و تلگرام ندارم به جاش یه همسر خوب دارم و یه دختر ِ مهربون و یه پسر که به زودی بهمون اضاف میشه .